جنگ و قاچاق مواد مخدردرافغانستان
خالد فروغ خالد فروغ


قبل از 1991، افغانستان ( صفر درصد) از محصول ترياک جهان را توليد مي کرد. اما بعد از آن \" سيا \" وارد کار شد و بدين مناسبت تا سال ۱۹۸۶ اين کشور قادر شد که %۴۰ از هروئين جهان را تامين نمايد.
فشار بانکها و موسسات مالي آمريکايي براي وارد جنگ شدن با افغانستان، بدليل دخالت و مشارکت وسيع آمريکا در داد و ستد مواد مخدر و منافع مالي و پولي سرشاري که سيستم بانکي و موسسات مالي آمريکائي بدست مي آورند، يکي از جنبه هاي براه اندازي اين جنگ بود.

بر خلاف نظريات گول زنانه و فريبکارانه بوش که در کنگره جمهوريخواهان بيان داشت ، آمريکا هيچگونه دلايل قانع کننده اي به دست نمي دهد که در افغانستان موفق بوده است.
روستاها و مناطق غير شهري کاملا در تسلط جنگ سالاران افغاني است و وفاداري سربازان و ارتشيان بسيار اندک و منابع آلي و کاني قليل و محدود مي باشد. اين ديدگاه که ماموريت در افغانستان يک \" موفقيت\" براي آمريکا بوده است، تنها يک د استان ساخته و پرداخته و خيالي انحصارات رسانه اي آمريکاست. کاخ سفيد هم با روايت ها و ادعاهاي مبتني بر اينکه در اين سرزمين\" آزادي فرارسيده\" ، اذهان افکار عمومي آمريکا را اشباع کرده است.
آنچه که بعنوان تحليل در ستونهاي سردبيري درج مي شود، تکرار مکرارت نظريات مبتذل و راست روايانه در پشت کلمات پر تششع و زرق و برق دار است که چارچوب آن را واشنگتن تعيين مي نمايد . موقعيت واقعي در افغانستان بشکل وحشتناک و تاسف باري از آنچه کاخ سفيد و رسانه هاي انحصاري عنوان مي کنند، متفاوت است. ويليام تامس در سال ۲۰۰۳ در مقاله اي تحت عنوان \" چرا افغانستان اشغال شد \" نوشت :\" حوزه ي نفتي درياي خزر ۲۰۰ ميليارد بشکه \" طلاي سياه\" دست نخورده دارد که براي واشنگتن يک منبع بسيار پراهميت و استراتژيک که مساوي با ذخائر پهناور نفتي عربستان سعودي است، محسوب مي شود
.\" تامس با افشاگري هايي که البته اکنون محتاطانه از صفحات روزنامه هاي آمريکايي در حال حذف شدن است، ادامه مي دهد : \" اکنون بعد از جنايات جنگي انجام شده در افغانستان که شامل کشتار هزاران زنداني غير مسلح و بکارگيري بمب هاي خوشه اي و موشکهاي آلوده به راديو اکتيو ( Depleted Uranium ( عليه هزاران هزار مردم غير نظامي و بي دفاع بوده است، شاهد بازگشت جنگجويان و جنگ سالاران مسلح درنده خو و قوانين قرون وسطائي آنان که بدتر از طالبان و قوانين آنها مي باشند، هستيم و البته که آمريکا هم کاملا چشم خود را بروي آنها بسته است و وجود آنها را کاملا ناديده مي گيرد. در عوض آمريکائيان در اين مدت موفق به اکتشاف ۳ حلقه از چاههاي نفت شده اند، اما حدس بزنيد چه پيش آمده است ! گرچه اين اکتشافات جديد نفتي از منطقه درياي خزر، آمريکائيان را به مخازن زير زميني اين درياچه رهنمود شده است ، اما اين اکتشافات تنها مقادير ناچيزي در حدود ۱۰ تا ۲۰ ميليارد بشکه به آنها مي دهد، آنهم نفتي با کيفيت نازل، چرا که اين نفت کشف شده با در صد بسيار بالاي سولفور ناخالص همراه است، آنچنان که بهره برداري و تصفيه اين نفت اصلا مقرون به صرفه نمي باشد.\"

يک خطاي ديگر در محاسبه!
اين قضيه توضيح مي دهد که چگونه وفاداري آمريکا به حل مسئله آزادي و دموکراسي در افغانستان ناچيز بوده و چنان سريع پايان پذيرفت. چرا آمريکا تلاش واقعي در جهت برقراري امنيت در مناطق روستايي و خارج از شهرها صورت نداد.

\" بايد متذکر شوم که درجه اشتياقي که دولت آمريکا در پيگرد و تعقيب قضيه نفت دارد ، قضييه چندان کوچک و بي اهميتي نيست. از مطالعات و سوابق مربوط به صنايع نفت چنين بر مي آيد که سال ۲۰۰۴ مي بايستي نقطه اوج براي فرآورده هاي نفتي به حساب آيد، بدين معني که اقتصاد از اين ببعد چه از جهت قيمت و چه از لحاظ دسترسي به نفت بشدت آسيب پذير خواهد گشت. اين پيش بيني از اينرو صورت گرفته است که چاههاي اصلي عربستان سعودي نشان داده است که رو به تهي شدن است. بدين لحاظ ديک چني و کمپاني او تصميم گرفتند که مشکل را حل نمايند و کمپاني هاي نفتي آمريکا را از پيامدهاي آينده اين نقصا ن در امان بدارند و ساير منابع نفتي جهان را با توسل به نيروي نظامي به تصرف درآورند. \" آيا سيا و موسسات بانکي آمريکائي در تجارت مواد مخدر دخيلند؟
تهيه و ساخت ترياک و مواد مخدردر افغانستان سر به فلک کشيده است. گرچه طالبان تقريبا کشت محصول خشخاش را ريشه کن کرده بود، اما در حال حاضر افغانستان دو سوم (۳/۲) هروئين جهان را توليد مي نمايد. گرچه به نظر باور نکردني بنظر ميرسد، اما شواهد قانع کننده اي در دست است که آمريکا از طريق سيا بطور مستقيم درگير تجارت مواد مخدر در اين منطقه مي باشد.
يک گزارش تحقيقاتي از Portland Independent Media به نوشته مايک روپرت گزارشگر تحقيقاتي اين رسانه ايده اصلي را بدست مي دهد :\"
قبل از ۱۹۸۰، افغانستان %۰ ( صفر درصد) از محصول ترياک جهان را توليد مي کرد. از سال ۱۹۹۹ با توليد ۳۲۰۰ تن هروئين در سال ، افغانستان قادر شد که نزديک به %۸۰ مجموعه مواد مخدر بازار جهاني را تهيه و تدارک ببيند. اما يکباره چيزي ناخواسته اتفاق افتاد. طالبان که تا اين زمان ديگر در قدرت کامل قرار گرفته بود، از سال ۲۰۰۰ اقدام به نابودي تقريبا تمامي مزارع کشت خشخاش نمود. به اين مناسبت توليد محصول هروئين که بالاي ۳۰۰۰ تن در سال بود ، به ۱۸۵ تن تنزل نمود، يعني %۹۴.
توليد ! اين عمل طالبان نه تنها به پروژه و طرح \" بودجه سياه \" سازمان سيا صدمه زد، بلکه متعاقبا کاهش شديد در عايد و درآمد پولي آمريکا بوجود آمد و به سيستم مالي و بانکي آمريکا که درآمد عظيم ناشي از معاملات مواد مخدر را از طريق \" پول شوئي\" ( Money Laundering) وارد سيستم بانکي مي کرد ، آسيب فراوان رساند.\" مايک رپرت در مقاله \" از سرزمين وحشي\" در سال ۲۰۰۰ مي نويسد:
\" تا ماه فوريه افغانستان بزرگترين توليد کننده محصولات ترياک و هروئين جهان بود، يعني نزديک به %۷۰ مجموع محصول توليد شده در جهان را توليد مي کرده است. اين ترياک که از راه بالکان به اروپاي غربي قاچاق و بطور عمده هم در کشورهاي اروپاي غربي مصرف ميشد، يک منبع مستقيم سپرده هاي نقد در موسسات مالي و بازارهاي غربي محسوب مي گشت.
اعمال طالبان در سال جاري ( در نابودي مزارع کشت خشخاش) سبب گشت که ارتش پاکستان از منبع عمده و اصلي درآمد خود يعني درآمدهاي خارجي قطع شود و باعث شد که بن لادن و طالبان بطور کامل از چشم دولت پاکستان بيافتند. همچنين اين عمل باعث قطع ميلياردها دلار درآمدي شد که توسط سيستم بانکهاي غربي و موسسات بانکي روسي که بيکديگر وصل بودند و عمليات \" پول شوئي\" را متفقا انجام مي دادند، شد.
..... قبل از حمله اول به ساختمان \" مرکز تجارت جهاني\" (۱۹۹۹) ، منابع موثق شامل دولت آمريکا، صندوق جهاني پول، لوموند و سناي آمريکا همگي اذعان داشته اند که ميزان وجوه نقد ناشي از معاملات مواد مخدر که در وال استريت و بانکهاي آمريکائي سرمايه گذاري شده است بالغ بر ۳۰۰$ - ۲۵۰$ ميليارد دلار در سال بوده است.
بعبارتي ديگر تاريخچه واقعي اسامه بن لادن \" تروريست سودمند آمريکا\" بازگو کننده رابطه اي بلند و ادامه دار مي باشد ، رابطه اي در هم آميخته و عجين شده با خانواده بوش مبتني بر تجارت مواد مخدر، و همچنين پشتيباني از نزاعها و کشمکش ها که مفيد حال ارتش آمريکا و منافع اقتصادي آنان است \" \" نابودي مزارع کشت خشخاش براي تهيه ي مواد مخدر، توسط طالبان ، آشکارا مهمترين عمل و جنگ اقتصادي عليه منافع اقتصاد آمريکا بوده است که طالبان در تمام دوران خود انجام داده بود.\"
و اين عملي بود که پس از آن جنگ آغاز شد. واقعيت ها در مورد وابستگي سيا در امور مواد مخدر به اندازه کافي سند برجا گذاشته است و غيرممکن هم بنظر مي رسد که اين درجه از \" فعاليت اقتصادي\" بسيار پر اهميت و پولساز در جهان ، مشارکت و همکاري آمريکا را در بر نداشته باشد، ضمن اينکه رابطه مابين نهادهاي مالي وبانکهاي بزرگ و تجارت مواد مخدر خود حکايت و حديث مفصلي است. فرضا ما نمي بايستي تعجب کنيم که دوست بسيار نزديک و صميمي آمريکا يعني پاکستان در قضييه تجارت مواد مخدر چنين عميق درگير باشد.
قبل از رسيدن طالبان بقدرت ، %۶۰ توليد ناخالص ملي پاکستان از دادو ستد و تجارت مواد مخدر حاصل مي گشت .
و در حال حاضر هم اين عاملي است که باعث گشته تا تجارت و داد وستد اين مواد در هر گوشه جامعه پاکستان نفوذ نمايد و عمدتا ISI يعني سازمان امنيت پاکستان در تجارت اين مواد دخيل است و از آن سود و بهره مي برد.
فشار بانکها و موسسات مالي آمريکايي براي وارد جنگ شدن با افغانستان، بدليل دخالت و مشارکت وسيع آمريکا در داد و ستد مواد مخدر و منافع مالي و پولي سرشاري که سيستم بانکي و موسسات مالي آمريکائي بدست مي آورند، يکي از جنبه هاي براه اندازي اين جنگ بود
. تا کنون بسياري از منتقدين چنين دليل مي آوردند که مسئله انرژي و نفت تنها سبب بکار افتادن ماشين نظامي آمريکا در افغانستان بوده است. در حاليکه هم اينک مشخص شده است که مجموعه اي از علائق و منافع کمپاني هاي عظيم نفتي، بانک ها و وال استريت (بدليل کسب نقدينگي کلان حاصل از معاملات مواد مخدر ) و سوداگران اسلحه، در هدايت دولت آمريکا براي جنگ در افغانستان دخيل بوده است.
و با وجود اين موسسات بزرگ بانکي و کمپاني هاي نفتي و وال استريت در صحنه ، جاي تعجب نيست که چرا صنايع خبري و رسانه ها و تلويزيونها هم دنبال آنان را گرفتند و با حرکات هيستريک و ديوانه وار خواهان جنگ در افغانستان شدند.اين مسائل مي بايستي بعضي وظايف مشکل و تقريبا حل نشدني که در مقابل ما قرار دارد را تا حدودي روشن نمايد، مسئله اي همچون رهانيدن مردم آمريکا از چنگال جنگ هاي جديد امپراطوري.
تقريبا هر کدام از نهادهاي اصلي و عمده در زندگي آمريکائيان ، منجمله کنگره آمريکا خود را متعهد به انجام جنگ صليبي نوين؛ اين نهضت مذهبي و جهاد گونه آمريکايي مي داند. مقابله با نهضت مذهبي آمريکا و خواسته هاي امپراطوري آمريکا تصويري را بدست مي دهد که در حقيقت وزن و دشواري وضعيت مبارزه در راه آزادي \" عراق – افغانستان\" را دريابيم.
بازيگران اصولگراي صحنه ي سياست آمريکا که خود را در اين جنگ هاي جهاني معاصر درگير ساخته اند، بر اين باورند که آينده آمريکا بستگي به موفقيت آنها در اين زمينه داشته و قصد دارند که همه گونه وسيله اي را بکارگيرند تا به مقاصد نهايي خود نائل شوند، براي رسيدن به اين مقاصد حتي مي توانند زندان ابوغريب را هم بيافريند . براي تحکيم وضعيت دلار و داشتن دارائي ها و ثروت هاي اقتصادي براي هزاره بعدي، امنيت بخشيدن به منابع قابل اتکا انرژي مانند نفت و گاز، تسلط و نفوذ نظامي بوسيله يک ارتش غير قابل رقابت، داشتن پايگاه در حياتي ترين مناطق اقتصادي دنيا بويژه آسيا همگي عوامل قمار بي پروايانه آمريکا در براه اندازي جنگ هاي معاصر است.
جهت تحقق خواسته ها و موفقيت در آن ، آمريکا با چنگ و دندان هم که شده مي جنگد و از هيچ عاملي فروگذار نمي نمايد .
تکليف بزرگي بعهده بشريت آگاه است که قادر گردند ، اين هيولاي عظيم را از پاي بياندازند. با توجه به \" آخرين وضعيت \" افغانستان متوجه مي شويم که اين ناحيه تبديل شده است به : کشوري تکه تکه شده به قطعات و تيول هاي مختلف که هرکدام زير لواي جنگ سالاران و جنگجويان قبائل مختلف اداره مي شود که در عين حال کار تجارت مواد مخدر در اين کشور را براي غرب تسهيل و آسان مي نمايند و آمريکا هم به همين مناسبت چشم خود را بر آنها بسته است.

و آنطور که شاهد بوديم ، معاملات مواد مخدر منبع بسيار قوي مالي و پولي براي آمريکا بوجود مي آورد که با قابليت تبديلي اين پول و گردش آن در بازارهاي آمريکايي و سيستم بانکي اين کشور، منبع بسيار عظيم درآمد را فراهم مي سازد.
کشتار سربازان و غير نظاميان آمريکائي هم حتي نمي تواند، بازدارنده خط مشي بيرحمانه سياستمداران و مانع خواسته هاي صاحبان صنايع و بانکها باشد.
جدا از \" کلمات پر طمطراق\" و \" لفاظي \" هاي مسئولان و سياستمداران ، افغانستان محکوم به آينده اي توام با خشونت و نابساماني است که راي دهندگان آمريکايي هم با غفلت و مسامحه خود در مورد اين کشور، نمي توانند به اين نابساماني پايان دهند. بدين جهت ، اين نکته ضروري است که تا جائيکه قادريم به افشاي نهادهاي سياسي آمريکا در نزد مردم آمريکا بپردازيم که هرگونه تجاوز و تعرض را به مناطق ديگر دنيا براي داشتن سلطه اقتصادي بلامنازعه و حفظ سيستم رياکارانه امپراطوري تدوام و استمرار مي بخشند.
October 6th, 2004


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
مسایل بین المللی